پایگاه خبری صدای دیپلماسی(idva):فرزین سوادکوهی-سپهر توسعهای نفت ایران در طول سالهای اخیر به طور مداوم دستخوش تند بادهای جسته و گریخته نحلهها و جریانات سیاسی بوده است و عارف و عامی با کمی دقتنظر در آنچه طی این سالها به وقوع پیوسته، در تاثیرپذیریهای مختلف و منفی آن بر تشکیلات نفت تردید ندارند. این جریانات […]
پایگاه خبری صدای دیپلماسی(idva):فرزین سوادکوهی-سپهر توسعهای نفت ایران در طول سالهای اخیر به طور مداوم دستخوش تند بادهای جسته و گریخته نحلهها و جریانات سیاسی بوده است و عارف و عامی با کمی دقتنظر در آنچه طی این سالها به وقوع پیوسته، در تاثیرپذیریهای مختلف و منفی آن بر تشکیلات نفت تردید ندارند.
این جریانات همواره پیش از آن که دغدغه منافع ملی داشته باشند انتفاعات گروهی خود را دنبال میکردهاند و در این میان مدیران باتجربه و به اصطلاح استخوان خردکرده صنعت نفت ایران بیش از بقیه، هدف مهاجمان بودهاند.
بیتعارف و تکلف باید گفت تکیه زدن به کرسیهای مدیریتی دستگاه بزرگ نفتی کشور به دلیل همین گستردگی در رهبری و اجرا، و سروکار داشتن با حجم بزرگی از سرمایه و پول و قدرت در قالب طرحهای بزرگ صنعتی، همیشه برای بسیاری از افراد وسوسهانگیز بوده است. بنابراین انواع و اقسام جریانسازیها، کارشکنیها، چوب لای چرخ گذاشتنها، مانعتراشیها و تشکیک ایجاد کردنها و پاشیدن بذر یاس و چنددستگی و اختلافافکنی و ایجاد فضایی پر از سوءظن و اتهام و پروندهسازی، رویکردی بوده که هیچگاه از نظرهای به اصطلاح منتقدان دور نمانده است.
در دستگاه صنعت نفت ایران هر آنکس که بیشتر سر در کار رشد و توسعه دارد افزونتر از دیگران در مسیر موجسازیهای مغرضان قرار میگیرد. بهترین شاهد مثال این رویکرد، حملات پایانناپذیری است که طی سالهای اخیر با پروژهسازیهای مداوم، آنهم از سوی کسانی که هیچ دستی بر آتش نفت ندارند یکی پس از دیگری شکل میگیرد. این تهاجمات بیامان در حالی عملیاتی میشود که واضعان و طراحان اصلیاش هدفی جز سرنگونی طرف مقابل خود ندارند و در این راه از هیچ رفتار ناصوابی فروگذار نمیکنند و صد البته سناریونویسیهای اصلی، توسط نحلهها و حلقههایی از افراد صورت میگیرد که به استخدام نفعبران ارتزاقکننده از هرم قدرت در صنعت نفت ایران قرار دارند.
ایجاد جو پرسوءظن و اختلافافکنانه یکی از کاراترین اقداماتی است که تر و خشک را با هم میسوزاند و پروژهسازان نیز از تاثیر این حرکت نیک آگاهند. اینک طی سالهای اخیر در حالیکه نهادهای مختلف برای پیشبرد طرحهای توسعهای صنعت نفت دست به دست هم دادهاند و فارغ از گرایشات سیاسی خود، تنها به چشمانداز رشد و ارتقا صنعت نفت نظر افکندهاند، توپخانه جریانسازان، همچنان گرم و آتشین به کار خود ادامه میدهد.
بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران که سالهای سال سکان مدیریت ارشد وزارتخانههایی همچون جهاد کشاورزی، نیرو و نفت را در دست داشته و به عنوان باتجربهترین و قدیمیترین وزیر نفتی کشور محسوب میشود، سیبل اصلی مخالفان قرار گرفته و هماکنون متهم است که چرا به تولید و توان داخلی بیتوجه است و چرا نگاهش همواره به خارجیهاست. چرا نسبت به خنثیسازی اثرات تحریمی بیتوجه است. چرا برای میادین مشترک کاری نمیکند. چرا از کشورهای اطراف بازار هدف نمیسازد.
این اتهامهای بیاساس در حالی لقلقه زبان منتقدین شده است که از قضا زنگنه یکی از اصلیترین ستونهای شکلگیری بزرگترین مجموعههای صنعتی حوزه نفت کشور بوده است.
کسی که سنگ بنای تشکیل عظیمترین مجموعههای صنعت نفت ایران مانند گروه «مپنا» و شرکت بزرگ «پتروپارس» و «اویک» و امثال آنها را گذاشته برچسب اجنبیپرستی خورده و از همان قدیم هم بسیاری بر آن بودند (و لابد هستند) که میخواهند او را بخاطر همین کارها دادگاهی کنند!
این نوشته در پی این نیست که شیخالوزرا را تطهیر کند و راقم این سطور نیز از آنجا که دستش به هیچ کجای این نفت بند نیست و از مجیزگویی ارتزاق نمیکند و اعتقادی هم به گروکشی و گروهبازی ندارد، تاب اتهامهای احتمالی دایههای عزیزتر از مادر در باب اینکه طرف شیخالوزرا را گرفته است را هم خواهد آورد.
اما انصاف باید داد چرا دامان مدیری که طرحهای عظیم تولید نفت و گاز را به سرانجام رسانده و میدان بزرگ مشترک گازی پارس جنوبی و میادین غرب کارون را سر و سامان داده و آنها را به حداکثر ظرفیت تولید خود رسانده، همواره با برچسبهایی همچون نگاه به خارجیها و بیتوجه به داخلیها آلودهاند؟
این بیمروتی در حالی ادامه پیدا میکند که شیخالوزرا در عین حال وقعی به این جریانسازیها نمیگذارد. پیرمرد اخموی کابینههای دولت جمهوری اسلامی ایران با اقتدار با غولهای دشداشهپوش عقال به سر نفتی جهان در ژنو و دوحه و وین پنچه در پنجه میافکند و سهم کشور را در اوپک پس میگیرد، تولید نفت و گاز را به حداکثر میرساند، ظرفیتهای پالایشی کشور را ارتقا میدهد، گازرسانی به همه مناطق ایران را محقق میسازد و تاثیرات تحریمی را به حداقل ممکن تقلیل میدهد. اما هم او با جماعتی طرف است که بالاترین دستاوردشان حرف و شعار بوده. کسانی که گویی با شکمسیری، شب میخوابیدند و صبح با زونکن پروژههای ۳۵ ماهه و خط لوله اتیلن غرب و لایه نفتی پارس جنوبی و داستان غمانگیز تولید به اصطلاح صیانتی از میادینی مانند آبتیمور و منصوری و بیبی حکیمه و گسترش صنعت بانکرینگ و خصوصیسازی پتروشیمی و تولید بنزین ریفورمیت از خواب برمیخواستند. کسانی که در سالهای طلایی فروش نفت گرانقیمت، هیچ کاری برای این صنعت نکردند.
افرادی که نهایت کارآییشان در این خلاصه میشد که بنرهای غولآسا نصب کنند و در اتاق فرمان بزرگترین مجموعه پالایشی میعانات گازی کشور، میلیونها تومان هزینه کنند تا دکوراسیون طاق ضربی منقش به نقوش معماری کهن شکل بگیرد و در عوض کار تولید پالایشگاه برای سالها و سالها بخوابد. همانها که یقه پیراهنهای سفید خود را تا آخر میبستند و سلام و علیک را از ته حلق بیان میکردند تا میزان ایمان خود را به نمایش بگذارند، اما در فرمانیه و الهیه و لواسان و میرداماد و کیش برج میساختند و بدهبستانهای فروش نفت و فرآورده را در قایقهای متردد در آبهای امارات و شارجه دنبال میکردند و جوانکی را وامیداشتند دلالی نفت در بیرون از مرزهای کشور را به عهده بگیرد و در شهرک غرب، آپارتمانهای مرتفع بنا کند و موتورسیکلت غولآسایش را در رستورانهای بالای شهرش به نمایش بگذارد و در گرجستان برقصد و داستانهایی برای رسانهها تعریف کند که نفهمند دکلهای نفتی چگونه گم و گور شد و بانکها و ایرلاینها و کارخانجات عطرسازی و چه و چه چطور شکل گرفت.
کسانی که یک کابل از فلان فاز پالایشگاههای پارس جنوبی را به فاز دیگر میرساندند و لولههای یک مجموعه را به مجموعه دیگر میچسباندند و این کار را با چاپ انواع و اقسام بروشورهای نفیس چهاررنگ و جریانسازی رسانهای به عنوان توفیقات صنعت نفت، پیش چشم مردم فریاد میکردند حالا مدعی شدهاند که چرا زنگنه برای یکپارچهسازی میادین مشترک آستین بالا نمیزند، گویی که دیگر شرکای میدانی ما مدتهاست آغوش باز کردهاند و منتظرند تا منابع و منافع خود را با ما تقسیم کنند و انگار نه انگار که در شرایط تحریمی فعلی، برای ساخت یک قطعه با شریک خارجی هم هزار ترفند و حیلت لازم است و کار شراکت در نفت و برداشت از میادین مشترک، کار سنار و سه شاهی نیست.
به شیخالوزرا ایراد میگیرند که چرا از کالای داخلی استفاده نمیکند و این درحالی است که زنگنه برای استفاده از چای و بیسکوئیت و قهوه نفتیها هم بخشنامه صادر کرده تا ولخرجیهای سابق دیگر تکرار نشود. به او خرده میگیرند که سوآپ نفت به کجا رسید و از یاد میبرند که همانها بودند که رگهای مبادلات نفتی با کشورهای همسایه را بستند و تاریخ هم هیچگاه این وقایع را فراموش نکرد. روسیهای که یک دستش به گردن سعودی هاست و دست دیگر را به گردن ترکیه و رژیم اشغالگر قدس انداخته تمایلی به سوآپ نفت با نرخهای مورد نظر ما نداشته و ندارد.
همینان که اینک دور برداشتهاند که چرا زنگنه به مینیریفاینریها اهمیت نمیدهد یادشان رفته بزرگترین مجتمع فرآورشی میعانات دنیا در بندر عباس با پول همین فرآوردههای جانبی به فاز سوم تولید رسید. کاری که هرگز در زمان کسانی که در راس کار بودند صورت نگرفت، آنهم در شرایطی که بخش خصوصی و دولتی از هزینهبری شدید کار پالایشی گلایهمندند. اینان همان کاتولیکتر از پاپهایی بودند که برای مصلوب کردن پیرمردی که صغیر و کبیر در دولتهای مختلف بر پاکدستیاش صحه گذارد، از هیچ کوششی دریغ نکردند. اینک هم هر بار علیه وزیر کهنهکار نفت در مجلس متونی را دست میگیرند که حتی بلد نیستند آن را درست قرائت کنند.
بحث هند و میدان گازی فرزاد B را به میان میکشند و خیلی راحت خود را به تجاهل میزنند و فراموش میکنند که هندیها میخواهند در روز روشن فروش گاز نه چندان پرمشتری این میدان را به گردن خود ایران بیاندازند و دردسر را از خود دور کنند. به زنگنه چه ربطی دارد که از گاز حاصله در طرح توسعه هندیها از این میدان آب شیرین تولید کند و استانهای جنوبی کشور را سیراب سازد؟
زنگنه اگر دم CNPC را در میادین غرب کارون قیچی کرد به دلیل کارشکنیها و فرصتسوزیها و فروش اطلاعات به طرف عراقی بود. خلع ید از چینیها در این منطقه، منطقیترین کاری بود که زنگنه باید میکرد.
اینکه سعودیها برای چینیها فرش قرمز پهن میکنند و هواپیمای حامل رییسجمهور چین را با جنگندههای خود تا مرز اسکورت میکنند چه تفاخری برای دلواپسان داخلی دارد که منتش را بر سر زنگنه میگذارند. سعودیها با ترامپ هم رقص شمشیر میکنند و با صهیونیستها هم نوشابه مینوشند، به ما چه؟
چگونه است که به یکباره صادرات گاز ایران این همه مهم شده که پیش از این نبود؟ تولید گازی که به زحمت کفاف مصرف داخل را میدهد تا همین جایش هم دستخوش دارد.
دولت عراق برای استخراج و تولید و صادرات از میادین مشترک، کجا مصرانه در پی عقد قرار داد با ما آغوش باز کرده که حالا این ادعا بر علیه زنگنه گوش آسمان را پرکرده؟ عراقیها در پرداخت پول گاز ما هم عاجز ماندهاند. یادمان که نرفته؟
زنگنه متهم است که به چشمآبیها نظر دوخته است؟ حاشا! اتهامزنندگان خود خوب میدانند که پیرمرد دندانهای آنان را شمرده است و نیک میداند که جماعتی به ویروسنویسی علیه توسعه صنعت نفت مشغولند. او آگاه است کاری که از دست تولیدکننده داخلی بر میآید همینی هست که هست و امری را که نمیتوان در آن توفیقی داشت، به ضرب و زور حرف و شعار و دلار و کلیپ و سرود و طاق نصرت و بنر و تاج گل و مجری خوشگفتار نمیتوان حقنه کرد. در شبکههای نفتی ایران تجهیزاتی از ۹۰ سال پیش تا کنون هنوز دارد با بهترین نحو کار میکند که نمونهاش را هنوز نتوانستهایم بسازیم. یک «فلنج» و «ولو» روباه پیر (انگلیس) در آبادان و ماهشهر همچنان شاهرگهای نفتی را به هم متصل میکند، اما همان تجهیز را آقایان از چین و ماچین میخرند که سه ماه هم دوام ندارد. همان کسانی که تسهیلات هنگفت میگرفتند و با بنا کردن سولهای در یک بیابان دورافتاده و نصب تابلوی کارخانه تولید تجهیزات نفتی، کالای بنجل خارجی را با اسم تولید داخل به صنعت نفت ایران قالب میکردند.
زنگنه چرا باید خود را وسط بازی آنان بیاندازد وقتی میداند نیروی متخصص داخلیاش میتواند یکساله تولید بنزین کشور را به محدوده ۱۰۵ میلیون لیتر در روز برساند؟ زنگنه میداند که میتوان قرادادهایی به ارزش ۶ میلیارد دلار برای نگهداشت و افزایش ضریب بازیافت و تولید نفت را با شرکتهای داخلی به بهترین وجه منعقد کرد اما سکوی فشارافزای ۲۰ هزار تنی فاز ۱۱ را نمیتوان در داخل ساخت. اگر توانایی پیمانکاران و تولیدکنندگان به خاک سیاه نشسته داخلی همینی هست که هست و آنان از صدقه سری بیثباتی نرخ ارز حتی از ترسیم چشمانداز یک ماه آینده خود عاجزند، زنگنه چرا باید تاوان ناکارآمدیهایی از این دست را بدهد؟
عملکرد زنگنه، شاید به روایت خود او که بارها از حسرتش برای ضعف در توانمندسازی رفاهی فعالان صنعت نفت سخن گفته قابلیت نقد داشته باشد، اما هیچگاه کارنامه او را مخدوش نخواهد کرد.
در تمام سالهای گذشته چه کسی بیش از شیخالوزرا دست دوستی و همکاری به سوی نهادهایی مانند قرارگاه خاتمالانبیا(ص) داده است؟ این اختلافافکنیها از کدام آبشخور آب میخورد؟ این چه سودایی است که قصد دارد پیشرفتهای حاصل از دستاوردهای هستهای و نظامی و موشکی را به صنعت نفتی که میلیونها کیلومتر از این مقایسه دور است، بدوزد؟ مرد متشرع ساکن طبقه پانزدهم ساختمان نبش خیابان طالقانی که حال به اجنبیپرستی و رویگردانی از توان داخل متهم شده، کسی است که در سالهای دور آموزگار قرآن بود و در گرماگرم دفاع مقدس هشتساله پشت لودر مینشست و سنگرسازان بیسنگر را رهبری میکرد و در جهاد کشاورزی بیل به دست میگرفت و در سالهای جنگ پیراهنش را روی شلوار سربازیاش میانداخت تا باری از دوش مملکت بردارد. او پس از این همه سال صدارت بر نفت و نیرو چه تمنایی بر کرسی وزارت نفت دارد که برخی تلاش دارند او را خانهنشین کنند؟
با این حال، اینک مردمانی که متهمند حافظه تاریخی متزلزلی دارند، هرگز روایتهای تاریخ توسعه صنعت نفت ایران را از یاد نخواهند برد. و هرگز فراموش نخواهند کرد کسانی که کمتر حرف میزنند بیشتر عمل میکنند.
منبع:ایران پترونت