نعمت الهی که با بی خردی تبدیل به عذاب شد   گاهی عدم توجه به حوزه های عملیات و در پی آن بی تدبیری و عدم انتخاب اصلح عاملی می شود که تبعات گسترده ای را به دنبال خواهد داشت؛ شاید اگر کمی و فقط کمی تفکرات جناحی و گروهی را کنار بگذاریم به راحتی […]

 نعمت الهی که با بی خردی تبدیل به عذاب شد

 

گاهی عدم توجه به حوزه های عملیات و در پی آن بی تدبیری و عدم انتخاب اصلح عاملی می شود که تبعات گسترده ای را به دنبال خواهد داشت؛ شاید اگر کمی و فقط کمی تفکرات جناحی و گروهی را کنار بگذاریم به راحتی بتوان افراد شایسته ای را انتخاب نمود که نه تنها حداقل های استاندارد یک مدیر اجرایی را داشته باشند، بلکه دارای تخصص و ذکاوتی باشند که بتوانند علاج قبل از واقعه کنند. شاید توجه به این اتفاق و این شیوه انتخاب کمک کند تا حجم گسترده ای از آسیب های جانی و مالی را مدیریت کرده و از حصول آن جلوگیری نمود. این مهم در کشور ما عملاً به امری غیر قابل اجرا تبدیل شده است که ریشه در چند تفکر نهادینه شده میان مردم ما و به دنبال آن در صاحبان امر قدرت و اجرایی کشور دارد. باورهایی همانند رفاقت، خویشاوندی و قومیت اولویت اول هستند نسبت به توانمندی افراد و یا همسوی فکری و جهت سیاسی بودن به مراتب مهم تر از شایستگی، علم و قدرت اجرایی یک فرد است و چندین نمونه دیگر… البته این افکار و تفکر ریشه در سالهای متمادی دارد و تاریخ خود گواه آن است که تفکرهای پوسیده چگونه عاملی شده است برای آسیب به این ملت و این کشور؛ اما شاید بدترین نگرانی عامل تخریبی است که این چند ساله اخیر باعث گردیده زمزمه هایی را در افکار عمومی آغاز کند و عاملی شود برای تبدیل نعمت الهی به عذاب الهی همان اتفاق اخیر.

نزول باران و رحمت الهی پس از یک دوره خشکسالی گسترده در ایران و تغییر اقلیمی کشور که نوید روزهای پر آبی و لطف الهی بود اما به دلیل عدم مدیریت صحیح و به کارگیری مدیرانی از جنس ذکر شده تبدیل به عذاب و آسیبی برای مردم گردید که در آستانه سال جدید شادی آغاز سال نو را سیاه کرد و جامعه را با التهابی گسترده روبرو نمود. اما به واقع این اتفاق در دنیای امروز به سادگی قابل مدیریت و جلوگیری است و یا حتی در شرایط حادتر نیز میتوان با به کارگیری تکنیک های نوین مدیریت بحران میزان آسیب را کم رنگ تر کرد. امروز با وجود امکانات گسترده در حوزه هواشناسی و بهره گیری از تجهیزات نوین به سادگی میتوان احتمالات آینده را مدیریت نمود و حداقل اگر اقدامی برای جلوگیری از آن نتوان کرد میتوان شرایطی را فراهم نمود تا به نحوی امکان آسیب  را از بین برد، اما اینکه چگونه می شود در استان گلستان یک نعمت الهی اینگونه باعث عذاب و سلب آسایش شهروندان آن استان شود بیش از این نخواهد بود که نشانی از عدم تعهد و به کارگیری نیروی غیر متبحر و متخصص در استان باشد که اگر این مهم و این ابتلا در میان مدیران ارشد کشور نبود امروز ایران در همه عرصه ها پیشرفت های گسترده تری را به نام خود ثبت کرده بود. جای بسی تاسف است که این دولت سنگین و کهنسال نمیتواند تغییر ماهیت دهد. شاید دولتمردان هنوز نمی دانند که اقتدار آن ها بر اساس همین آرای مردم است و بدتر از آن آسیبی که به اعتماد مردم توسط دولت اعتمادزده می شود با هیچ مدیریت بحرانی قابل جبران نخواهد بود.

سردبیر ماهنامه:دکتر علیرضا امینی